جمهوری اسلامی سقوط کرده است»
امروز به لطف قانون ناپایداری ظلم، ایران بعد از قرن ها رنج و سختی از خوابی عمیق بیدار شده است بجز عده ای بسیار اندک که نابخردانه همانند کودکانی لوده هنوز خودشان را به خواب زدهاند. روی صحبت من باهمان هاست.
«جمهوری اسلامی» در همان چهار سال اول تاسیس به تمامی سقوط کرد، اما چهل سال طول کشید تا این حقیقت بر مردم ایران هویدا شود و از خوابی شوم بیدار شوند.
به گفته خودتان نود هشت درصد جامعه ایران پای صندوق رای رفتند و به جمهوری اسلامی آری گفتند. نود و هشت درصد جامعه ای که در مدرسه های مختلط با معلمانی آگاه و مسئول دانش آموخته بودند، خوراک رایگان میخوردند و سرودهای شاد و میهن پرستانه سر میدادند. آزادانه لباس میپوشیدند،
آزادانه عروسی و عزا برپا میکردند و آزادانه از مرزهای کشورهای دنیا میگذشتند.
هیچ از خودتان پرسیدید آن جمعیت سی و چند میلیونی الان کجا هستند؟
از آنها هم که بگذریم و به حدود هفتاد میلیون دیگر میرسیم که در بیمارستانهای شما به دنیا آمدند،، در ثبت احوال شما نامگذاری شدند و در مدرسه های کم کیفیت با پوششی حقیر، دانشی تحلیل رفته آموختند. آنها که زیر حمله ایدئولوژیک سیستم معیوب چپ اسلامی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند تا بپذیرند انقلاب شما انفجار نور بود. هیچ از خودتان پرسیدید حاصلش چه شد؟
شما در همان چهار سال اول جمهوریت را به تباهی کشاندید و حتی نمایشش را هم نتوانستید بی نقص اجرا کنید تا حدی که بعد از چهار رییس جمهور به فضاحت نقشه اصلاح این ملغمه نیم کمونیستی و نیم اسلامی رو کشیدید تا فروپاشیش را کتمان کنید. هیچ از خود پرسیدید عاقبت اصلاحات چه شد؟
اصلاحات شما هم دوامی نداشت. این نمایش زرد با وارد شدن اولین نسل بچه های انقلاب به پای صندوقهای نمایشی رای از هم گسست و تشت رسوایی جمهوریت از پشت بام تحجر اسلامی افتاد. هیچ از خود پرسیدید چرا؟
جمهوریت که نبود به اسلامی بودنش بپردازیم.
به مملکتی که قضاتش عبا بر دوش، جوانان وطن را بی عدله به حکم قرآن تیرباران کردند. دلیرانش را با وقاحت قربانی میدان مین و شط و آتش توپخانه خودی کردند. نخبه ها را برای ورود به دانشگاه گزینش اسلامی میکردند و برای ورود به
حوزه های نکبت بار علمیه ،گزینش زیبایی. معلمان قرآنش به شاگردان خردسالش تعرض جنسی میکردند و مردان صف اول نمازش اختلاسهای چند میلیاردی و بچه های آقاها با شیاطین غرب و شرق دوستی کردند تا راه و رسم پیشرفت بیاموزند.
این بود معنویاتی که میگفتید؟ می خواستید جوانی که بیست یکسال با مدرس و کتاب و روضه و صدها رسانه تحمیلی ارشاد نشده بود، به قیمت جان عزیزش ارشادش کنید؟ نه تنها اسلام شما سقوط کرد بلکه اسلام لشکر ابوبکر و عمر و عثمان هم به مرحمت شما سقوط کرده است.
خطاب به شما که خودت را به خواب زدی. حکومت جمهوری اسلامی سالهاست سقوط کرده. از همان اعدامهای ظالمانه، از همان شلاق ها و دشنامها. اسلام شما با پاترول کمیته سقوط کرد و داغش روی پیشانی راهزنان اسلامی ماند.
آنچه تو سنگش را بر سینه میزنی حکومتی است تمامیت خواه، بی ریشه، ظالم، از هم گسسته و مفلس که سربازانش عده ای ناپاک بی غیرت هستند که حتی لباس پلیس سرکوب به تنشان تنگ است. حکومتی احمق که در سفره انقلابش ریده و از همان نشخوار میکند.
ایران بعد از هزار و چهارصد سال از خوابی پریشان بیدار شده و تو همچنان در اوج حقارت با ادبیاتی سخیف حاج قاسم حاج قاسم گویان دنبال هویتی جعلی دست و پا میزنی تا حقارتت را اثبات کنی در حالی که بوی تعفن این لاشه مرده اسلامی دنیا را گرفته است. هیچ از خود پرسیده ای چرا؟
تو میتوانی در فردایی روشن، در مملکتی آباد با هوایی تمیز دریاچه هایی پر آب شهرهایی زیبا و همسایگانی خوشحال با خانواده ات در خانه ای امن زندگی کنی و عمر کوتاهت را با دیدن چهره های خندان هموطنانت طولانی کنی.
هیچ این چنین آینده ای را تجسم کرده ای؟ من وعده بهشتت نمی دهم. دور نیست این زندگی. از چه میترسی؟ وقتی همه بیدارند تظاهر به خواب نکن.
باهم ایران را میسازیم.
چقدر زیبا نوشتید و چقدر این کشور به انسان هایی مثل شما احتیاج دارد .